اگر {رضا براهنی} را نمیشناسید، یا نمیدانید که کی و کجا به دنیا آمده است و چه آثاری اثر قلم اوست، بهتر است ادامهی این مطلب را نخوانید و به شعرهای این لوح گوش ندهید، به این دلیل که ادبیات معاصر ایران را نمیشناسید. و ما این معاصرت را در همان معنایی که براهنی در منظومهی مفاهیمش به کار میبرد بهکاربردهایم، منظومهای از مفاهیم که در آثار انتقادی تأثیرگذارش خلق کرد، پدرسالاری ادبی، تاریخ مذکر، توازیهای تاریخی، ناموزونی تاریخی، زبانیت و دیگران. کار معرفی رضا براهنی، بخصوص وقتیکه بخواهی چند خط برای پشت جلد یک سی دی که دو سه قوارهی ناقابل از شعرهایش را ارائه میدهد بنویسی، به انداختن کاغذ در آشویتس میماند، صدایی گم در هیاهوی بادهای تاریخ. رضا براهنی، قربانی بلندبالایی برای خوانندگان مدرن است، ذهنی که در هزارتویی بورخسی با متن و تاریخ، مجال مواجههای دوچندان با حقیقت خود داشت. تعهد اجتماعی «طلا در مس»ها، شعف نوشتن برای آیندگان «در گزارش به نسل بیسن فردا»، تأکید بر فرم و تفکر ادبی در «کیمیا و خاک» و سرانجام قدی تمام که در برابر گفتارهای شعری دوران میایستد تا بلکه در شعرهای «خطاب به پروانهها» جانی جدید در شعر معاصر فارسی بدمد، جانی که خود درگرفت یا نگرفت البته. غیر از اینها «قصهنویسی»، «تاریخ مذکر»، «بحران رهبری نقد ادبی و رسالهی حافظ» و دهها مقاله از نوشتههای انتقادی اوست. شاید به ادعا بتوان گفت که رضا براهنی تظاهراتی یکنفره در خیابانهای برهوت نقد شعر و قصهی فارسی راه انداخت، او گفتار نقد ادبی را در ایران تثبیت کرد. داستان هم نوشته است، «رازهای سرزمین من»، «آزاده خانم و نویسندهاش»، «آواز کشتگان»، «چاه به چاه»، «بعد از عروسی چه گذشت»، «الیاس در نیویورک» و «روزگار دوزخی آقای ایاز». از سیاههی بلندبالای دفترهای شعر براهنی باید حتماً به «ظلالله»، شعر بلند «اسماعیل» و شعرهای «خطاب به پروانهها» اشاره کرد.
براهنی در ادامهی راهی که نیما یوشیج آغاز کرد، بر ضرورت تفکر ادبی در ارتباط با شـــعر و ادبیات تأکید کرد، بسیاری از کلیدواژهها و مفاهیم ترمینولوژی نقد ادبی را در ایران سکه زد یا پرداخت، او ادبیات را بهمنزلهی ژانری خودبسنده که خودبسندگیاش را در ارتباطی دیالکتیکی با تاریخ و جامعه از یکسو و گفتار سنت و ادبیات غرب از سوی دیگر به دستمیآورد، میفهمد. همهی اینها از او چه در مقام یک منتقد و چه در جایگاه یک شاعر و رماننویس، نویسندهای رادیکال میسازد، چه زمانی که در «ظلالله» از حدود بلاغت و استعاره پردازیهای نهاد ادبیات در بازنمایی فاجعه و ستم رژیم پهلوی عبور میکند و دست به فرم سازیهایی متکی به زبان محاوره و واقعیت تجربهی شکنجه و زندان میزند و چه در شعرهای خطاب به پروانهها که به خود مادهی زبان میپردازد، نحو پدرسالار را با شیوههای شعر نقد میکند و راوی را در وضعیتهایی قرار میدهد که هیچ با سنت معهود و مألوف ادبیات سازگار نیست. شعرهای این لوح فشرده عموماً از همین اثر اخیر برداشتهشدهاند.
آهنگساز و نوازنده ی سنتور: فرناز مدرسی فر تمبک و دوایر کوکی: سینا خشک بیجاری قیچک آلتو: آوا ملک اسماعیلی