Hafez Mousavi, حافظ موسوی
{حافظ موسوی} در پانزدهم اسفندماه ۱۳۳۳ در رودبار متولد شد. از اواخر دهه‌ی ۶۰ همکاری با مطبوعات را در روزنامه‌ها و مجلاتی مانند آدینه، گردون، تکاپو و اعتماد آغاز کرد. آثار شعری او به ترتیب انتشار عبارت‌اند از دستی به شیشه‌های مه‌گرفته‌ی دنیا (برنده‌ی جایزه‌ی گردون)، سطرهای پنهانی، شعرهای جمهوری، زنْ تاریکیْ کلمات، خرده‌ریز خاطره‌ها(برنده‌ی جایزه‌ی خبرنگاران)، عکس‌های فوری، حالا حکایت هدهدها و مادیان سیاه. اخیراً گزیده‌ی شعری هم از این شاعر در نشر مروارید منتشرشده است. حافظ موسوی در حوزه‌ی نقد ادبی نیز یادداشت‌ها و مقالاتی چند نوشته است. غیر از این‌ها، کتاب‌هایی همچون بررسی زندگی و آثار مهدی اخوان ثالث و نیز، پانوشت‌ها را منتشر کرده است. وی همچنین در حوزه‌ی کتاب کودک «قصه‌ی پاییز و نهال هلو» را منتشر کرده است. این شاعر و منتقد در سه سال پایانی کار مجله‌ی کارنامه دبیر تحریریه بوده است و علاوه بر آن به مدت پنج سال سردبیری سایت شعر وازنا را بر عهده داشته است.
اما درباره‌ی لوح فشرده‌ی حاضر. پیش از هر چیز باید گفت که شعر هیچ شاعری را نمی‌توان گزیده کرد مگر این‌که تن به برخی ساده‌سازی‌ها و تقلیل‌ها داد. گزیده کردن در معنای انتخاب شعرهایی که نمونه نمای کل کاروبار یک شاعر باشد، مطلقاً معنایی ندارد. چراکه نگره‌ها، تصویرها و اساساً زبان یک شعر را نمی‌توان به‌تمامی به شعری دیگر حواله داد. منتها ما فکر کردیم شاید بتوان با در نظر داشتن برخی معاییر از قبیل نزدیکی‌های شکلی آثار، اشتراکات مضمونی و شیوه‌های مواجهه با جهان، شعرها را دسته‌بندی کرد. این کار لزوماً به این معنا نیست که شعرهای حاضر کلیتی مطلق را در شعر حافظ موسوی نمایندگی می‌کنند. ازنظر ما چنین کلیتی جز در کلیات اشعار یک شاعر بی‌معنا است.
در بخش اول این لوح فشرده، آن دسته از شعرها گنجانده‌شده است که می‌توان کم‌وبیش آن‌ها را عاشقانه در نظر گرفت. در بهترین حالت‌ها، طبیعت به‌منزله‌ی خاستگاهی خاطره آمیز، خاستگاهی که محل الهام گذشته و زیبایی است از سوی راوی دست‌کاری و تصرف می‌شود تا مــواد خام ساختن شعر را فراهم آورد. راوی در طبیعت دخالت می‌کند تا در فضاهای ایجادشده از این دست‌کاری جا برای عناصر روزمره باز شود. نکته‌ی قابل اشاره آن است که در این شعرها از آن دریغامندی برای طبیعت از دست شده به سیاق مجموعه شعر «دستی به شیشه‌های مه‌گرفته‌ی دنیا» خبری نیست. برای نمونه در شعر «از این راه‌ها» تغزل به‌صورت غیاب معشوق در طبیعت رخ می‌دهد. گویا که هم معشوق و هم طبیعت متعلق به‌جایی درگذشته‌اند، جایی خاطره آمیز که هرگز فرا چنگ نخواهد آمد. هر چیزی در سایه‌روشنی رویاگون و وهمناک می‌گذرد. هرچند که به نظر می‌رسد هیچ‌یک از این دو گفتار نمی‌توانند هــویتی یکپارچه برای سوژه تأمین کنند. در این بخش، شعرهای «این ســطرها»، «از این راه‌ها»، «عید که آمـد»، «سـیب»، «از سـتاره‌ها»، «بانام تـو» و «صنـدلی» را می‌شنوید.
در بخش دوم شعرهایی انتخاب‌شده‌اند که دغدغه‌هایی هستی‌شناختی‌تر دارند. مرگ، وجود، زمان، خاطره و روزگار از دست شده. اگرچه که این شعرها ازلحاظ زبان از دیگر شعرهای حافظ موسوی متفاوت نیستند، اما می‌توان نوعی از تلاش برای برداشتن فاصله‌ی میان هنر و زندگی را در ضمن پرداختن به مضامین کلی در آن‌ها فهمید. مایه‌ی تفاوت‌های شعرهای این بخش را در همین اشاره باید جست. برای نمونه در شعر «مسافران» به شیوه‌ای تمثیلی، زندگی و آدمیان با لنجی در دریا قیاس می‌شوند. هرچند که در بعدی دیگر، در این شعر واقعیتی حاضر است که هرآینه با خیال، نا واقعی می‌شود. در شعر «حیاط خانه‌ی پدری»، آدم‌های قدیم خانواده، کودکی و خاطره‌ی ازدست‌شده، در فضایی کاملاً خودمانی و روزمره و خانگی با مرگ پیوند می‌خورند. در این بخش، شعرهای «گاهی وقت‌ها»، «توفان به پا مکن»، «هی کن»، «حیاط خانه‌ی پدری» و مسافران را می‌شنوید. از این میانْ شعر «توفان به پا مکن» در رثای نازنین نظام شهیدی است.
در بخش سوم باتجربه‌های شکل‌گرا ترحافظ موسوی مواجهیم. بیشتر این شعرها از دو کتاب ستایش‌شده‌ی«زن،تاریکی،کلمات»و «سطرهای پنهانی» انتخاب‌شده‌اند. در شعر «پس حرف‌هایم را» دو صدا باهم می‌آیند؛ یکی راوی اکنون است و دیگری با الفبایی تصویری و لحن سوم شخص، سفر مردی را به گذشته روایت می‌کنند. اگرچه که هر دو صدا از حس شکستْ و سرخوردگی مایه‌دارند، تقابل لحنی و بیانی میان آن دو معنادار است. یکی حرف می‌زند و آن دیگری تصویرگری می‌کند؛ یکی اینجاست و آن دیگری به گذشته می‌رود و بر درگاه خانه‌‌ی متروک گذشته‌ها سنگ و به مجسمه‌ای بدل می‌شود. در این گفت‌وگوی فرمال، اول چیزی که مسئله‌دار می‌شود زمان و ناکامی در بیانگری زمان از دست شده است. در شعر دیگری به نام «و بعد»، بازهم زمان با اتکا به همین قید زمان «و بعد» که در شعر تکرار می‌شود، می‌شکند. در اینجا گذشته، حقیقت داشتن گذشته و تلاش برای تجربه کردن مجدد گذشته در لحـــظه‌ی اکنون به زبان درمی‌آید. انگار که هرکسی که بـــخواهد گذشته را روایت کند، چیزی دارد که در آنجا بگذارد، چیزی که هرگز به زبان درنمی‌آید. انگار که ما صرفاً قادر به فهم برداشت‌هایی بخصوص از گذشته‌ایم. برداشت‌هایی که هر بار، در هر روایت، باهم تفاوت دارند. این صدای روایتگر، قاضیانه و در حال سنجیدن گذشته، این صدای ناکام که سوژگی راوی را محک می‌زند، در شعر سطرهای پنهانی هم شنیده می‌شود. در این بخش، شعرهای «پس حرف‌هایم را»، «و بعد (زن تاریکی)»، «سطرهای پنهانی»، «و بعد(سطرهای پنهانی)» و «یک تصویر در دو زمان» را می‌شنوید.